زین ظلمت بی تاب زمان ناراحتم
و زمحنت بی حد و حساب گمان ناراحتم
می جویم او را هر لحظه و زمان
می خواهم او را هر جا و مکان
زین ظلمت بی تاب زمان ناراحتم
و زمحنت بی حد و حساب گمان ناراحتم
می جویم او را هر لحظه و زمان
می خواهم او را هر جا و مکان
نوامبر 18, 2012
من از بودنم نمی هراسم
بلکه هراسم از نبودنم هست
هراس برایم وحشت تعبیر می شود، حال آنکه ترس وجودی آن برایم بیشتر مورد احساس است.
این زمان و این دنیا برایم تاریک خانه ای شده است که تا زمان ظهور عکسش باید صبر کنم.
کاش که عکس زندگیم زیبا باشد.
نوامبر 17, 2012
بی تو کجا سفر کنم از پی هر فسانه ای
تا که رسم به منزل کبریای او
بر حرمش نظر کنم
تا که ببینم غلام او
گر که حدیث خود رسانمش
تا که جوابی آورش
نوامبر 21, 2012
۰ نظر