حس غریبی ست که در اینجا، کنج دیوار اتاقم
مات و مبهوت به فکر صدایی که در این نزدیکی ست می نگرم
چه کنم از غم بی حد و حساب فاصله ها
بیش از این من تاب تحمل ندارم
حس غریبی ست که در اینجا، کنج دیوار اتاقم
مات و مبهوت به فکر صدایی که در این نزدیکی ست می نگرم
چه کنم از غم بی حد و حساب فاصله ها
بیش از این من تاب تحمل ندارم
آذر ۱, ۱۳۹۱
زین ظلمت بی تاب زمان ناراحتم
و زمحنت بی حد و حساب گمان ناراحتم
می جویم او را هر لحظه و زمان
می خواهم او را هر جا و مکان
آذر ۱۴, ۱۳۹۱
۰ نظر